بسم الله الرحمن الرحیم
جبران خلیل جبران :
« آنک که خدا مرا بسان سنگریزه ای درون این
دریاچه شگفت افکند ، سطح آب را باچرخابهای
بیشمار پراکنده ساختم اما آنگاه که به قعر آب
رسیدم سراسر خاموش شدم./ »
آری ! او چنین پنداشت اما گویی پندار سبز
چنین می اندیشد که :
« انسانها دو دسته اند عده ای سنگ و عده ای سیب اند .
آغاز آنها مشترک است ، هر دو هنگام ورود به دریاچه
شگفت دنیا چرخبهای بیشماری را به دور خود می سازند و
دیگران را تحت تأثیر قرار می دهند./
اما پایان آنها حکایتی است بس متفاوت !
سنگزیزه ها بناچار پس از مدتی به قعر آب خواهند
رسید و خاموش خواهند شد . /
اما سیب ها؟!
آنها هرگز به قعر آب نخواهند رفت و خاموش
نخواهند شد . آنها جاودانه در دریاچه باقی خواهند
ماند و در هر تلاطم امواج چرخابی دیگر خواهند
ساخت ./
آنها روزی به آسمان بر خواهند گشت و ابرها را
خواهند پیمود و در آخرین نقطه آسمان در
کنار محبوبشان تا ابد خواهند زیست . / »
سیّد صدرا / بهار /82